شیرین کاری های نگار قند عسل
سلام گل دخترم قند عسلم
♥♥ نگارم عشق ماندگارم دارو ندارم گل روزگارم پاییز وبهارم مونس ویارم وای از عشق تو نگارم♥♥
امروز اومدم از کارهای قشنگت برات بنویسم اول از همه بایدبگم شما عزیز مامان خاله بازی خیلی دوست داری وهمیشه سر عروسک اون نینا دعواست بین تو ومریم واینکه از آجر چینی
ودوچرخه سواری هم خیلی خوشت میاد
هم دوست داری حتی گاهی اون قدر تاب سواری میکنی که رو تاب خوابت میبره دیشب بابایی وقتی از باشگاه اومد کمی با تو ومریم بازی
کرد اونم چی اسب سواری که شما اصلا"بی خیال این بازی نمیشی و از ش سیر هم نمیشی بابایی هم مجبور میشه که تا اونجا که نا داره سواریتون بده واینکه اگه برای سرگرم کردنت سوار
دوچرخت کنیم باید فاتحه خودمون رو بخونیم آخه مگه پیاده میشی نه والا واینکه از دنبال کردن بلدرچین های بیچاره هم لذت می بری وذوق می کنی حالا از شیرین کاری هات بگم که وقتی می
خوای جواب منفی بدی نوچ نوچ میکنی با چه ناز وادا چشمک میزنی وقتی برات جا می ندازم تا لالا کنی مثل گربه غلت میزنی وقتی هم گوشی مامان رو می گیری من فقط کافی نگات کنم پا به
فرار می زاری عین فانتوم می دویی من به گرد پات هم نمی رسم اگه بابایی بگه دوست ندارم می زنی زیر گریه از اون گریه الکی ها و اینکه خودت نارنگی ویا پرتقالت رو پوست میکنی اونم چه جوری وای اگه بدونی بگذریم تو خلوت خودت با زبون بچگانه برای خودت
میخونی نمی دونم چی ولی صدات قشنگه (الهی قربون صدات برم)سمت بخاری که میری می دونی خطر داره ومیگی جیزو خیلی خیلی هم بادکنک دوست داری و وقتی برات باد میکنم چه کارا که
باهاش نمی کنی تا یادم نرفته بگم که عشق اینو داری که تو کمد قایم شی تا من دنبالت بگردم و صدات کنم واینکه یه رقاصه به تمام معنایی با هر آهنگی می رقصی حتی پیام بازرگانی از بلندی
خوشت میاد وهمیشه هم از هر چی می خوای بالا بری مثل مبل وصندلی کامپیوترو جارو برقی حتی باند ارگ بابا و........وتا یادم نرفته اینم بگم که هر چی دستت بیاد که ریز وکوچیک باشه
رو توی باند ضبط قایم میکنی وقتی هم که دیگه چیزی توش جا نمی شه وپر شده جیغ می زنی اون وقت من میام ومیبینم که بله قاشق چای خوری سنجاق سر وکش موی آبجی مریم وپستونک
و... همه رو چپوندی تو باند منم یکی یکی درشون میارم راستی اینم بگم که در اتاق همیشه قفله چون خانم خانما یاد گرفته که درو وا کنه واز اتاق جیم شه وبعد از کلی آتیش سوزوندن هم بالشت
به دست وپستونک به دهن میای سمت من وچشمای قشنگت رومیمالونی ومیگی لالا منم با عشق
میکنم وبرات لالایی میخونم تا بخوابی عزیزم .
در آخراینم بگم که گل دخترم شما تو سن ١٠ماهگی تا تی کردن رو یاد گرفتی وبعد از ٢ هفته کاملا"راه رفتن رو یاد گرفتی
برای تو نگار عزیزم
ارزشمندترین مکان هایی که می توان در دنیا حضور داشت :
در فکر کسی ،
در قلب کسی ؛
و در دعای کسی ...که تو زیبا روی من در هر سه مکان جا داری