ما به بی نه (به قول نگار)
سلام نفسی من نگار کوچولو موچولوی مامان
امروز مامان میخواد برات یه چیزایی رو بنویسه
عزیز دلم قربونت برم یه ماهی میشد که مامان سعی وتلاشش رو به کار برد تا بتونه بهت یاد بده که جیشت روبگی واز مای بیبی کردن رهایت بده که بعد از صبر وتلاش زیاد شما گلک مامان یه دو هفته ای میشه که وقتی جیش داری با اون زبون شیرینت میگی: آخ آخ دسویی
منم زودی شلوارت رو در میارم ومیبرمت مینشونمت رو لگن تا دستشویی کنی و گوش شیطون کر فعلا"که اذیتم نکردی گاهی هم به آبجی مریمت میگی :منی جیش تا ببردت بار اول که خواستم مای بیبی رو ازت بگیرم خیلی می ترسیدم که خونه رو کثیف کنی هر 5 دقیقه میبردمت دستشویی وهمش جیش رو برات تکرار می کردم اما چون بار اولت بود خیلی اذیت شدی می ترسیدی و به زور خودت رو سفت میکردی تا نجیشی وگریه میکردی منم با شعر خوندن هواست رو پرت می کردم وکمی قلقلکت دادم تا تونستی بار اول جیش کنی بعد از اون دیگه نه تواذیت شدی نه من به همین راحتی اما نه خیلی راحت اینم ازماجرای پر مشغله ترین روزای مامان ونگار .
دوســــــــــــــــــت دارم گل بهــــــــــــــارم
نگار من مایه صبروقرار من خانم کوچولو مرسی از این که مامان رو خیلی اذیت نکردی