نگار شیطون بلا
سلام سلام صد تا سلام هزارو سیصد تا سلام دخترم
ای گل یاس مامان امروز اومدم تاچند تا عکس از کار های هر روزت برات ثبت کنم
مثلا"این عکس
که نشون میده شما علاقه زیادی به تاب سواری داری البته از 6 ماهگی خودت به تنهایی رو تاب میشستی بدون کمر بند و از تاب سواری نهایت لذت رو می بری
و این عکست که رو سه چرخه نشستی اگه بگم تنها یی میشینی و خودت فرمون میگیری وآبجی مریم فقط هولت میده دروغ نگفتم
وای از دست تو نگاری که این بلدر چین های بیچاره از دستت کجا فرار کنن نمی دونم آخه شما شیطون بلای مامان خیلی دوست داری با این پرنده ها بازی کنی منم فقط این نره رو می دم که باهاش بازی کنی آخه مادهه تخم میزاره مامانی وقتی دنبال این حیوونی می کنی قلبش تند تند میزنه ولی شما فقط می خندی وتو سرش می زنی .
مامان:داری چه کار میکنی
نگار :هیس دارم نماز می خونم مامانی مگه نمیبینی
مامان: ببخشید عزیزم
نگار :اه مامان چقدر سوال می پرسی بعد نماز ذکر میگم
مامان :اوه بازم ببخشید
رازونیازت قبول باشه فسقلی
شیطون بلای مامان با همهء اذیت کردنات بازم میگم تو یه فرشته ای دوست دارم گلم