تولد 3 سالگی مریم الماس درخشان زندگیم
سلام الماس من زمردم یاقوتم فیروزه ام
تولدت مبارک عزیزم داری بزرگ میشی ها
جونم برات بگه : منو بابایی از یه روزه قبل همه کارهایه تولدتو انجام دادیم از جمله تزئین خونه و
سفارشه کیک دعوته مهمون ها ووووتا اینکه شب تولدت رسید نا گفته نمونه که ما یه شب زودتر برات
تولد گرفتیم یعنی 5 شنبه که جمعه حسابی استراحت کنیم خلاصه من دخترهای گلمو حسابی
خوشگل کردم اهان یادم رفته که بگم مامان مریم براتون لباس های نازی خریده هم برای تو هم برای نگار
برای تو دختر ناز کفش و ساپورت وجوراب وتاج هم خرید (مرسی مامان مریم مهربون زحمت کشیدی)
وقتی بابایی شروع به ارگ زدن کرد ما هم شروع به رقصیدن کردیم همه وهمه (جای عمو شیرزاد اینا
خالی بود ) مخصوصا"جای طاهاواهورا کوچولو که خیلی دلمون می خواست باشن تو دختر گلم هم خیلی
ناز می رقصیدی دلمو بردی با نازو ادات بعدش هم که خاله جون و مامان فاطمه اینا امدن کمی بعد بابایی
کیک قشنگتو اورد انتخابه بابایی بود کیکو میگم (مرسی بابا سالار دوست داریم ) ما هم برات شعر
تولدت
مبارکو خوندیم اونم چند بار تا اینکه شما شمع ها رو فوت کردیی ما هم برات دست قشنگه رو زدیم
بعدش هم کیکو بریدی تازشم ناخنک هم زدی عزیز مامان خلاصه این که
نفس من خیلی عجله داشتی برای باز کردن کادوهات ولی من که نزاشتم گفتم اول عکس بعد کادو
تو هم قبول کردی (الهی قربون دختر حرف گوش کنم برم) بعد اینکه با همه عکس انداختی رفتیم
سراغ کادوها که شما نفسی من از همش خوشت امد بخصوص از کادو من وبابایی که زودی با آبجی
نرگس رفتی تا بازی کنی بعدشم که دور هم شام خوردیم بعد از صرف شام مامان مریم گفت کیک
باشه برای اخر شب که با چای بخوریم اره خوب سیر بودیم ونمی شد بعد از کمی نشستن کنار هم
وخوش و بش کردن کیک وچای هم خوردیم بعد مامان مریم گفت ممی خیلی دیره بریم خونه که شیرزاد
اینا دارن میان همه رفتن جز خاله سادات که موند تا به من کمک کنه که خونه رو تمیز کنم (مرسی
خاله که به فکر مامانمی) زمانی که کارم تموم شد وخاله اینا خواستن برن 3 صبح بود من وبابایی هم نتونستیم
تا 6صبح بخوابیم داشتیم در مورد تو ونگار حرف میزدیم وقربون صدقتون میرفتیم چون شما گلهای باغ
زندگیمون هستین خوشبختی وعمر ما توی وجود شما خلاصه می شه ارزوی ما برای سومین سال
تولدت (سلامتی وخوشبختی ودرازای عمرت )هست که از خدای بزرگ خواهان وخواستاریم . آمین
فردای تولدت هم بابایی ماهارو برده پل تاریخی شاهپور تا کمی بگردیم وخستگی شب قبلو بدر کنیم
(مرسی شوهر خوبم که به فکرمی )
این کیک تولد خانم کوچولوی منه
خانم لبخنده زیبات چند؟خریداریم
انشا الله تولد 120 سالگیت مامان قشنگم
اینم تاج سر مخملم که مامان مریمش خریده
اینم هدیه من وبابایی به فرشته کوچولو
اینم از طرف خاله مهری
این نی نی ناز از طرف عمو شیرزاد وخاله نسترن
اینم هدیه مامانی (مامان مریم )
مرسی از همتون که تو جشن تولد 3 سالگیم کنارم بودین بوس بوس برای همتون