نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

تولد 5 سالگی مریم زیباترین بهانهء زندگیم

1394/5/25 17:07
838 بازدید
اشتراک گذاری

                   

سلام عشق و روح مامان 

سلام هستی و وجود مامان 

سلام زیبا ترین زیباییها 

امروز میخوام برات از تولد 5 سالگیت بنویسم 

قبل از هر چیز ازت معذرت میخوایم که تولدت رو کمی دیر ومختصر گرفتیم آخه چون قبل از تولدت اسباب کشی داشتیم وخیلی درگیر جابجایی بودیم وخسته اما انشاالله برای سالهای بعد جبران میکنیم 

جونم برات بگه ما برای شب جشنت مامان مریم اینا ومامان فاطمه اینا وخاله مهری رو برای شام ودور همی تولد شما عروسک خانمم دعوت کردیم که طاها پسر عمو شیرزاد هم با مامان مریم اینا اومد خونمون تا تولد 5 سالگیت رو کنارت باشه وقتی همه اومدن دور هم جمع شدیم وگپ زدیم وبساط شام رو آماده کردیم ودور همی شام خوردیم بابایی برای شام برامون ساندویچ فلافل درست کرد با سس مورد علاقش انبه بعد از شام هم کم کم کیک رو آوردیم وتولد مبارک خوندیم وشما عروسکم شمع 5 سالگیت رو فوت کردی وزودی رفتی سراغ کادوهات 

اینم کیک تولد مرمرم 

البته چون داشتم با دوربین فیلم میگرفتم نتونستم زیاد عکس های خوبی ازت بگیرم ببخشید عشقم 

بعدشم بی صبرانه رفتی سراغ کادوهات

 

               

ایتم یه گیتار زیبا که هم با تار میتونی بزنی وهم موزیکاله 

از طرف بابا سالار برای دختر ارشدش

و این یکی هم یه ارگ موزیکال همراه با صدای حیوانات برای نگار کوچولو از طرف بابا سالار

این از طرف مامان مریم برای نوه گلش

وقتی بهش مایعات میدی دستشویی میکنه البته مای بی بی هم داره 

اینم بازم از طرف مامان مریم برای نگار گلش

از طرف مامان زینب یعنی خودم وجه نقد 

از طرف مامان فاطمه وجه نقد 

از طرف خاله مهری وجه نقد 

دسته همتون درد نکنه که جشن ما رو مزین کردین 

بعد از کادو هم یه چند تایی عکس انداختیم 

بعدشم بابایی آهنگ گذاشت ورقصیدیم خاله مهری کولاک کردخیلی خندیدیم وخوش گذشت بعدشم کیک وچای ومیوه خوردیم وکمی دور هم گپ زدیم بعد بابایی طاها جون رو برد خونشون ومامان مریم اینا هم تا آخر شب موندن خونمون وبعدش هم رفتن اینم از ماجرای شب سرور دخترم.

عزیزدلم

             بهترینم 

                       نازنینم 

  روز میلادت از خدا برات بهترین ها رو آرزو دارم 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)