نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

ماجرای شب یلدا

1393/10/1 1:31
822 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنین های مامان بهترین های مامان 

امشب میخوام ماجرای بلندترین شب سال رو براتون بنویسم

کلا"رسم بر این هستش که شب یلدا رو خونهء مامان وبابا بزرگ ها میرن اما مامان امسال شب یلدا رو رسم شکنی کرده ومامان وبابابزرگ ودایی وخاله وچندتا از دوستامون رو برای شام ودور هم نشینی شب یلدا به خونمون دعوت کردم چه چطوری بگم شب خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوبی بود منه مامان برای قبل از شام کیک خانگی که خودم درست کرده بودم وچای رو برای پذیرایی انتخاب کردم برای شام هم ماهی شکم پر درست کردم با ماست لبو وترشی بندری  وبرای شب چره وبعد از شام هم سیب وانار وپرتغال وهندونه وازگیل شور وآجیل رو تدارک دیدم وبعد از اون هم فال حافظ گرفتیم البته با کمک بابایی و برای سرگرمی هم بابایی وعمو اکبر وخاله جون وآقا میثم یه بازی آروم رو انجام دادن شما مریم ونگار ونرگس جون هم خدا رو شکر خیلی خوب با هم کنار اومدین وخاله بازی میکردین وگاهی هم دوچرخه سواری وگاهی هم عروسک بازی خلاصه حسابی سرتون گرم بازی بود برای یادگاری هم بابایی از همه کلی فیلم گرفت از اونجایی که شما زبل خانوما شیطون بلاها در حال بازی کردن بودین نتونستم  ازتون عکس بندازم اما فیلم گرفتم ازتون خلاصه کلی گپ زدیم وخاطره تعریف کردیم وشب خوب وخوشی رو کنار هم گذروندیم وقتی مهمونا رفتن بابایی یه تشکر ویژه ازم کرد وگفت شام امشب حسابی گوشت تنم شد ودستت درد نکنه (نوش جون همتون )وبعد هم رفت تا مامان فاطمه وآقا جون رو به خونشون برسونه وشما مریم مامان که الهی قربونت برم تو ردیف کردن خونه وجمع وجور کردن ظرفا کلی کمکم کردی (مــــــــــــرسی خانم کوچولوی مامان)اینم از اولین شب خوش زمستونی به امید یلداهای خوب وخوش دیگه.

                     بوسفال حافظی که نگار انگشت گذاشت این بودبوس

   مژده ای دل که مسیحا نفسی میاید

                                         که زه انفاس خوشش بوی کسی میاید

     از غم ودرد نکن ناله وفریاد که دوش 

                         زده ام فالی وفریاد رسی میاید.....................

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

                      بوسو فال مریم عزیزوخوشگلم هم این بودبوس

بوی مشک ختن از باد صبا میاید 

                                  این چه بادیست کز او بوی شما میاید

میدهد مژده به یعقوب خرین از یوسف 

                             یا نویدی زسلیمان بسبامیاید....................

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

همسر عــــــــــــــــــــــــــزیـــــــــــزم 

امیدوارم رفاقتمون 100 ساله شه 

خدارو شکر میکنم به خاطربودن در کنارهمو بازم  از خدای خوب ومهربون میخوام تا  همیشه در کنار هم ودخترهای نازمون زندگی سرشار از خوشی رو بگذرونیم .

محبتمحبت            محبتمحبت            محبتمحبت              محبتمحبت            محبتمحبت             محبتمحبت

 

 

پسندها (5)

نظرات (13)

فایضه مامانه عسل
1 دی 93 2:42
سلام خوبین ؟ مامان مریم و نگار جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن بهش.... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....سلام عزیزم خواهش میکنم به شما هم رای میدم حتما"
بابا ومامان
1 دی 93 13:59
با این توصیفی که شما کردین!عجب شبی بوده فقط یه سوال میشه بپرسم ازگیل شور چیه خاله جونی؟
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم جای شما جای خوب بود اول باید بدونم شما اهل کدوم شهری چون فکر نمیکنم که همهء مردم کشورمون بشناسن این میوه رو آخه جنگلیه من عکسش رو به خاطر شما زیر پست ماجرای یلدا میزارم
مامان 3جوجه طلایی
1 دی 93 17:54
نوش جونتون همیشه دورهم باشین و شاد. ما هنوزم رأی کم داریم . میشه بازم روی شما حساب کرد . عدد 28 به شماره 1000891010
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم مرسی از لطفت مگه میشه از یه خط به یه نفر دوبار رای داد من از خط شوهرم هم یه رای یهت میدم به خواهرم هم میگم وبه زن داداشم دیگه کسی رو ندارمامیدوارم برنده شین
مامان حديث
2 دی 93 22:29
زیــنب (مامان)
پاسخ
مرسی از این همه لطفت در مورد اون هم به روی چشم حتما"
مامان طاها
3 دی 93 1:10
سلام زینب جون مرسی از اینکه به ما سر میزنی من هم برای شما آرزوی سعادت وخوشبختی دارم گل دخملهای نازت رو ببوس.بازم به ما سر بزن خوشحال میشم
زیــنب (مامان)
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم بازم بهتون سر میزنم به وب اهورا چندباری سر زدم
مامان زهرا
3 دی 93 15:40
انشااله که همیشه دور هم شاد باشید
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام ممنون زهرا جون
مامان مبینا
4 دی 93 0:07
ایشالله همیشه به خوشی باشه عزیزم. زینب جون راستی داریم به تولد نگار خوشمل نزدیک میشیما. جلو جلو مبارررررررک. بوووووووووووووووس
زیــنب (مامان)
پاسخ
مرسی عزیز دلم
مامان طاها
4 دی 93 16:58
سلام جاری میبینم که به همه رای دادی پس دیگه نمیتونی به ما رای بدی حیف شد دخمل گلات رو ببوس
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام دیشب که بهم گفتی من س دادم ولی گفت رای شما ثبت شد آخه خیلی دیر گفتی ولی من تا 5 تا رای برات میگیرم امیدوارم بدردت بخوره
مامان محمدمهدی
8 دی 93 15:42
مرسی گلم دیدم.من از یزد
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم نازی شما یزدی هستین از دوستی با شما خیلی خشحالم اگه یه وقتی خواستین بیاین شمال خوشحال میشم میزبان شما باشم روی ماه گل پسرتو از راه دور می بوسم
مامان مبینا
8 دی 93 18:43
سلااااااااااام زینب جون روی ماه دخملا رو حتما ببوس عزیزم از طرف من
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام خیلی ماهی خانمی ممنونم
مامان مبینا
9 دی 93 17:50
زیــنب (مامان)
پاسخ
هزارتا برای مبینا جون وبرای گل
مامان مبینا
10 دی 93 0:14
سلاااام مامانی منم اپمممممممم بووووووووووس
مامانی آرتینا جان***
11 دی 93 1:10
سلام عزیزم خداروشکر با این توصیفی که کردین انگار یلدا خیلی بهتون خوش گذشته انشالله همیشه در کنار خانواده شب و روزهای خوبی رو سپری کنید روی گل دختراتو ببوس از طرف من.
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم مرسی از دعای خیرت بله جای دوستان خالی بود منم روی ماه دخمل قشنگتو میبوسم وبرای شما هم آرزوی خوشی در تمامی لحظه های زندگیتون دارم