نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

مریم ونگار می نوازن

1393/9/9 0:33
387 بازدید
اشتراک گذاری

                                                                                       

سلام فرمانرواهای روح مامان 

هزارتا سلام به دو سلطان   مامان  

عزیزای دوردونهء من عشـــــــــــــــــــــــق وامید مامان امروز می خوام براتون یه خاطرهء دیگه رو تو این بقچه  خاطرات به یادگار بزارم 

جونم براتون بگه یه دو یا سه روزی میشد که شما مریم لج کردی که بابا بهت ارگ زدن یاد بده آخه توی شبکه تلوزیونی دیدی یه پسره 4 ساله داشته پیانو میزده شما فکر کردی داره ارگ میزنه از اون روز تا حالا همش به بابا سالار گیر دادی به من ارگ زدن یاد بده بابایی هم از شوق واشیاقت خوشش اومده وارگ رو برات روشن کرد تا ببینه چطوری باهاش کار میکنی شما هم از اونجایی که گاهی زیر دست بابایی نگاه به نواختنش میکردی وتو ذهنت سپرده بودی طرز انگشت گذاشتن رو کلاوی رو برای شروع کارت بدک نبودی بابایی هم همه چیز رو برات تنظیم کرد وتو رو به حال خودت گذاشت تا هر چی داری رو کنی ولی امان از دست این نــــــــــــــــــگار گل همیـــــشه بهار مگه گذاشت

لب چیدن نگا رو نگاه تو رو خدا چه مظلوم ومرموز 

هر چه قدر هم سعی کردم نگار رو سر گرم کنم تا باهات کاری نداشته باشه نشد که نشد آخه این نیم وجبی صد تای ما رو حریفه

بعد از کمی تمرین کردن از بابا خواستی تا بهت یه  آهنگ قشنگ یاد بده بابایی هم برات آهنگ جان مریم رو زد تو هم به خودت میبالیدی ولی خیلی مونده تا یاد بگیری تو دختر با استعدادی هستی می دونم که زود یاد میگیری

اگه این نــــــــــــــگار نــــــــــــــیم وجبـــــــــــی بزاره

اینم از  خاطره یه شب خوش وبه یاد موندنی برای دخملام

  مــــــــــــــــــــریم          نـــــــــــــــــگار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

رها
14 آذر 93 18:38
هزار آفرین به شما خانم خانما مریم خانم ونگار خانم منم گیتار میزنم بیام با هم یه گروه بشیم
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام بازم مرسی از این که به ما سر میزنی