نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

تولدت مبارک دخترم

1393/5/25 19:40
657 بازدید
اشتراک گذاری

                                                           

تصاویر متحرک تولدت مبارک گروه گل یاس yasgroup ir 12 تصاویر متحرک تولد   سری اول

                 

سلام عشقم نفسم عمرم جونم روحم ماهم شاهم عسلم

 تولد 4سالگیت مبارک مبارک ومبارک

انشا الله تولد 120 سالگیت

مامان امروز می خواد خاطره شیرین تولدت رو برات بنویسه

جونم برات بگه شب تولدت خیلی خیلی قشنگ بود مهمون هامون شامل آقاجون ومامان فاطمه وممی ومامان مریم ودایی علی وعمه گیتی وعمه گلبهار وعمو مسعود وخاله مهری ومحمد ونازنین وزن دایی مژگان ونیلوفر ودوست گیتاریست محمد آقا آرش بودن که زحمت کشیدن وتوشادی شب تولد دختر ارشد مامان شریک شدن مامان همهء کاراش رو از قبل انجام داده بود تزیینات خونه درست کردن شام وچیدن میوه ها تو ظرف و.....وخودم رو برای پذیرایی آماده کرده بودم اول از همه سفره شام رو انداختیم ودور هم شام خوردیم وگل گفتیم وگل شنفتیم بعد از صرف شام بابایی آهنگ هایی رو که گلچین کرده بود رو گذاشت وهمه شروع به رقص وآواز کردن بابایی هم از همهءصحنه های قشنگ وبه یاد موندنی فیلم می گرفت بعد از کلی رقصیدن شما مریم مامان دیگه طاقت نداشتی وهمش میگفتی کیکم رو بیارین دیگه بابایی هم گفت چشم وکیک قشنگت رو که خودت انتخاب کرده بودی رو برات آوردیم

البته خودت گرفتی دستت وگذاشتیش رو میز بعدشم همه با هم شعر تولد تولد رو برات خوندیم وشما هم شمع سبز چهار سالگیت رو فوت کردی وبعدش دوباره بابایی شمع رو روشن کرد واین بار فندق مامان نگار عزیزم شمع رو فوت کرد وبعد هم چهارتاییمون کیک رو بریدیم

اینم از کیک تولد مریم قشنگم که خودش کیک رو به باباش سفارش داد

کیک باب اسفنجی برای دخترم مریم

اینم دو خواهر افسانه ای

ای دختر لوس ناخنک نزن

بعد از بریدن کیک نوبته دادن کادو ها شد که شما مریم مامان همش میگفتی بسه حالا کادوهامو بدین ودیگه صبروقرار نداشتی دوست محمدهم زحمت کشید و گیتار میزد برامون  وما هم کادوهامون رو یکی یکی تقدیم دختر ناز ودوست داشتنی کردیم

این دوچرخه سبز رو باباجون و مامان به دختر نازشون  هدیه دادن

آخه مریم بابا ومامان عاشق رنگ سبزه

اینم یه اسکوتر سبز بازم از طرف بابا ومامان تقدیم  به دختر سبزه وبانمکشون 

اینم یه پلنک صورتی بزرگ از طرف مامان مریم

اینم از طرف عمه گیتی کابوی اسب سواره که پیتیکو پیتیکو میکنه وراه میره

اینم از طرف خاله مهری یه جفت  کفش خیلی شیک

اینم از طرف نازنین  مروارید عشق و وجه نقد که معنی رنگش سلامتی 

از طرف مامان فاطمه وآقاجون وجه نقد

از طرف دایی علی وجه نقد

از طرف خاله سادات ونرگس وجه نقد

از طرف خانواده زن دایی مژگان وجه نقد

از طرف عمه گلبهارو عمو مسعود وجه نقد

دوباره از طرف مامان مریم وممی وجه نقد

دست همشون درد نکنه ومرسی

اینم یه هدیه کوچولو از طرف بابایی برای نگار آخه نگار ما عاشق موزیک هستش

اینم مامان مریمش از مشهد براش خرید

مرسی بابا سالار ومامانی از این که به فکر فندق مامان بودین خلاصه بعد از دادن کادو که شما مریم مامان خیلی خیلی دوسشون داشتی به خصوص دوچرخه  رو که از خوشحالی تو آسمونا سیر میکردی و بعدش همه با شما ستاره شب عکس یادگاری  انداختن و دوباره موزیک ورقصیدن شروع شد بعد از کلی رقصیدن دیگه نوبت به  آقا آرش رسید که گیتار میزد ومیخوند گاهی هم همه جمع همراهیش میکردن تا حدود ساعت 2بعد از نیمه شب شادی وسرور ادامه داشت وبعد از اون دیگه همه راهی خونشون شدن اینم خاطره خیلی قشنگ شب شکفتن گل مریم 

دست همهءاونایی که تو شادیمون شریک شدن درد نکنه وخیلی خیلی ممنون

ویه تشکر ویژه هم از  سالار  زندگیم که برای دخترمون شبی به یاد موندنی رو تداعی کرد

      بوس   مرســــــــــــــــــــــــــــــــی همســــــــــــــــر عزیزمبوس

 

                                     محبتمحبتمحبتمحبت                    

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)