نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

مریم همه چی دون

1392/11/10 22:09
509 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام   چهل چراغ خونم ماه هفت آسمونم عزیز تر از جان من ای دین وایمان من مریم مامان

 

امروز هم اومدم تا یه چیز قشنگ دیگه برات بنویسم عزیز دلم جونم برات بگه پنج ماه

پیش من و بابایی   تصمیم گرفتیم برات پکیج کودک نخبه رو بخریم و خریدیم چون شما دختر نازم به خوندن وزبان انگلیسی علاقه شدیدی نشون می دادی از اون زمان تا حالا

من کارت ها رو با شما خوندم وکار کردم البته خیلی وقت ها هم سرم شلوغ بود ونتونستم

با شما کار کنم اما خودت از رو عکس می خوندی وتو ذهنت می سپردی الان بعد از پنج ماه تلاش شما مرمر خانم تونستی 30 کلمه فارسی رو بخونی و60 کلمه انگلیسی رو

بدونی تشویق(الهی قربون دختر با سوادم برم )و 11امام رو بلدی صلوات به انگلیسی می

فرستی و6تاشعر رو کامل می خونی (گل همه رنگ وتپلو ویه توب دارم وعروسکقشنگ من وکلاغه میگه وآهو)6 تا رنگ رو یاد گرفتی ومیشناسی البته گاهی قاطی هم میکنی اما زودی هم جمعش میکنی 

 

                                     دانستنی ها در مورد مریم

    کارتون های مورد علاقه مریم جون

اول از همه تام وجری باب اسفنجی وبرناردوangry birdsوفیتیله.البته همهءکارتون ها رو تماشا میکنی اما از خیر این کارتون های مورد علاقت نمی گذریوبهترین شبکه کارتونی شما پرشین تون 

رنگ مورد علاقت (آبی وسبز هستش که تو یکیش یعنی آبی با مامانی مشترکی)

ابزار سرگرمی مریم خانم (توپ وباد کنک وعروسک دوست داشتنیت پلنگ صورتی ونینا که اونم عروسکه ونقاشی )

تفریح مورد علاقه جون جونیم (جنگل ودریا به خصوص آب بازی )

بهترین و قوی ترین شخصیت تو زندگیت و تو قصه هات بابایی مهربونت هست که با تمام   وجودت دوسش داری وحتی شبها اول کنار بابایی می خوابی وتا یه قصه ازش نشنوی بی خیال نمیشی   بعدش هم میای سراغ مامان

                                     تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد  مامان کلافه

مریم جونم بسه مامان بخواب دیگه دهنم خشک شد هر چی قصه بلد بودم برات گفتم

مامان تو رو خدا یکی دیگه خوب چی برات بگم قصه شاهزاده خانم قور باغه وای مریم من که این قصه رو 100بار گفتم فقط یه بار دیگه بگو باشه یه بار فقط یه بار بگو بگو

مامان جونم من گناه دارم کوچولوام مامان :قول بده که دیگه بخوابی قول می دم مامان آفرین مامان جونم دوست دارم (منم گول زبون شیرینت رو می خورم )  برات میگم این داستان

هر شب من وشماست مریم خانم ولی من با همهء این ماجراها بازم هر شب منتظر اینم که بهم گیر بدی تا برات قصه بگم چون من بیشترین لذت رو از با تو  بودن می برم وبا عشق برات هر کاری انجام می دم

 

قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

 

                                      حرف دل مامان وبابا

مریم قشنگم هلوی مامان و بابا ای گل یاس ما ای همهءزندگی تو اولین وبهترین هدیه خدایی واولین ثمره عشق مایی  بی نهایت دوست داریم ومی پرستیمت و از لحظه لحظه با تو بودن خشنود وخرسندیم وهیچ گله ای از شیطنت واذیت کردنت نداریم نوشته های مامان فقط خاطره است نه گله من وبابایی  همه جوره می خوایمت وچاکرت هم هستیم مریم پاک ومقدس ما

 

                     قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)