نگار جوننگار جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
پیمان مهرمامان وباباپیمان مهرمامان وبابا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

.:♥♥فرشتــه های آســمونی♥♥:.

بعد از مدتها دیدن این وبلاگ و خوندن خاطرات خنده به لبام میاره

بوی ماه مهر

1394/7/1 12:12
1,313 بازدید
اشتراک گذاری

                      

سلام قند وعسلم گل دخترم عزیز دلم نفس من

امروز میخوام برات از خاطره قشنگ مدرسه رفتنت بگم

قربونت برم که بزرگ شدی وخانم شدی ومیری مدرسه

زنگ شکوفایی

31 شهریور اولین روز مدرسه رفتن شما دختر گلم بود که به اصتلاح زنگ شکوفایی بچه های پیش دبستانی بود و من وشما صبح ساعت 7:30 صبحونه خوردیم ومن برات میوه وخوراکی ودفتر نقاشی ومداد رنگی تو کیفت گذاشتم وراهی مدرسه شدیم

اینجا مریم جون کفش هاشو پاش کرده ومیخوایم بریم مدرسه

وقتی رسیدیم مدرسه

که اینم از ورودی مدرسه مریم جونم

اینجا هم حیاط زیبای مدرسه

وقتی وارد مدرسه شدیم برای شما وسال اولیها صندلی گذاشتن تا راحت بشینید منم کنار شما دخملم نشستم آخه خیلی قریبی میکردی وبی قراری میکردی ویهو زدی زیر گریه که بریم خونه منم گرفتمت بغلم وبا هم رو صندلی نشستیم ولی کم کم یخت وا شد وبرای خودت دوست پیدا کردی و آروم شدی

مدرستون هم براتون نمایش گذاشت تا کمی احساس راحتی کنید نمایش میمون بازیگوش وخرگوش دانا

که شما وروجک مامان خیلی خوشت اومد وکلی هم خندیدی حتی با خرگوشه دانا هم حرف زدی خلاصه  بعد مدیر مدرسه از شما نونهالهای دانش خواست تا برید جلو وخودتون رو معرفی کنید

وبعد از معرفی هم بهتون کارت پستال تبریک وخوشامد گویی بهتون داد

بعد از کلی برنامه به صف شدین واز زیر قران رد شدین

ورفتین سر کلاس وخانم معلمتون هم باهاتون کمی صحبت کردوبعد  مشغول نقاشی کشیدن شدین وبعدش هم شعر خوندی  شعر (یه روز وروزگاری بود)وخانمتون بهت یه جایزه کوچیک داد

مریم وخانمشون سرکار خانم زهرا قلی پاشا

اینم مریم جونم در حال کشیدن نقاشی

روز اول مهر

روز اول مهر هم مثل روز قبل دوتایی صبحونه خوردیم و لباساتو تنت کردم وراهی مدرسه شدیم همهء بچه ها از پیش دبستانی تا پایه پنجم هم اومده بودن همه رو صندلی تو حیاط نشستیم ومدیر مدرسه خانم حاجیان سخنرانی زیبایی کرد بعد از اون هم گروه سرود اومد وسرود ماه مهر را اجرا کرد

بعد از اون هم دوباره گروه نمایش اومدن ونمایش اجرا شد

و در آخر هم آقای دکتر حاجیان موسس مدرسه فردوس وشهرک الفبا اومد وکلی برامون حرف زد واز شما بچه های خوب وناز کلی سوال پرسید وبراتون هم شعر های قشنگ خوندودر آخر هم براتون دعای خیر کرد

بعد از همهء اینها هم معلم ها از بچه ها با شیرینی وشکلات پذیرایی کردن و مامان مدرسه هم براتون اسپند دود کرد تا چشم نخورین و بعد بچه ها رفتن سر کلاساشون

 

اینم تابلوی افتخارات مدرسه

مریم من وجود من دختر چشم سیاه من برات بهترین ها رو آرزو دارم امیدوارم به دانشگاه راه پیدا کنی وبرای خودت فرد مفیدی باشی دعای خیر من همیشه بدرقهء راه تو

 محبتدوست دارم شکوفهء دانش من محبت

 

Image result for ‫متن های متحرک دوست دارم‬‎  آهنگ زیبای عشقی

Image result for ‫متن های متحرک دوست دارم‬‎       

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (4)

تک دختر مامانش(kosar)
1 مهر 94 12:54
سلام خاله جان. خوشحال ميشم به منم سر بزنید. دووووووستون دارم.
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم حتما"
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
4 مهر 94 9:33
تبریک میگم . دخملی بزرگ شده . به شما هم تبریک می گم مریم گلی. چقدر شیرین و تلخ هست این احساس. احساس شیرین شکوفایی و حس تلخ جدایی.
زیــنب (مامان)
پاسخ
سلام عزیزم واقعا" حس عجیبی دارم چشام پر از اشک شد وقتی رفت مدرسه نمیدونم بگم اشک شوق بود یا اشک غم جدایی ووابستگی 5 ساله انشاالله نوبت پسرات بشه
مامانی آرتینا جان***
14 مهر 94 1:26
عزیزم ببخشید که با تاخیر اومدم میخواستم بگم اول مهر رو بهت تبریک میگم ان شالله همیشه مهر و محبت تو زندگیت جریان داشته باشه و سال تحصیلی خوبی پیش رو داشته باشی عزیز دلم.یه عالمه بوس برای شما ،مامانی مهربون و آبجی گلت.
مامان مبینا
30 مهر 94 17:39
عاااااااااااااااااااااشقتونم عزیزای خاله